۱۳۸۹ بهمن ۱۲, سه‌شنبه

امروز افتاب پر نور تر از هميشه مي تابد.. اسمان صاف تر از هروز است و هوا پاك تر ....
اما من دلتنگ تر از هميشه ام .....دلم براي كودكي هايم تنگ شده .. براي بوي مست كننده ي درختان اقاقيا.. براي طعم گس زالزالك ها ...براي درختان تنومند توت كه چه سخاوتمندانه توتهايشان را به پاي ما مي ريختند .. براي ظهرهاي داغ تابستان و بازيهاي كودكانه مان .. براي عروسكهاي ان روزهايم ....براي روزهاي پر برف زمستانها .. خانه هاي برفي كه با دستهاي كوچكمان ميساختيم.. براي قهرها و اشتي هاي زودگذرمان .. دلم تنگ شده است .. براي حياط بزرگ و دلباز مدرسه مان .. براي دوستاني كه حالا از بيشترشان يا بي خبرم .. يا دور ....براي زمزمه هاي دوستانه اي كه گويا تمامي نداشت و گمان ميكرديم تا هميشه اينگونه است ...........
دلم براي ان روزها تنگ شده است ...... .........

۱۵ نظر:

راد بوا گفت...

واقعا عالي و بي نظير است !!

به خدا اين نظر هاي آخري رو من ندادم !

من اصلا چند وقته كه به اينجا سر نزده بودم !

انگار واقعا جدي جدي داره طرفدار پيدا مي كنه !!

زياد آپ كن ! حتي يك جمله !

حتي يك واژه !!

آفرين !!! آفرين !!!!!!

ناشناس گفت...

khili ali bood

شهاب گفت...

گذشته را فراموش کن و نگران اینده نباش تا از حال لذت ببری.

سهند-تهران گفت...

شما نویسنده خیلی خوبی هستین ولی قلمتون خیلی غمگینه. لحن نوشتاریتون دلتنگ و ناراحته و چون من شما رو نمیشناسم پس دلیل این غمگینی شمارو نمیدونم.
بهرحال ما نوشته های شما رو خیلی دوست داریم امیدوارم شادتر زندگی کردن رو یادبگیرین و تجربه کنین.شاد بودن اسون نیست ولی امکان پذیره با اراده خودتون و با تصمیم خودتون.
امیدوارم دفعه بعد نوشته ای شادتر بخونم.
با ارزوی موفقیت شما.

رضا -ب گفت...

اقای سهند عزیز خوب ایشون شیوه نوشتنشون اینطوریه پس میخواستین طنز بنویسه؟؟ اگه شما این شیوه رو نمیپسندین و به دنبال طنز و جوک هستین سایتهای فکاهی زیادی وجود دارن.

ساناز-ع- شیراز گفت...

اقایون چرا جر و بحث میکنین؟ هر کسی که این سبک نوشتن رو دوست داره بخونه و هر کسی هم که دوست نداره میتونه بره سایتهای دیگه.ولش کنین این خانم نویسنده رو بابا! بذارین هر چی دلش میخواد بنویسه. سایت خودشه اختیارشو داره.
شما هم ترانه خانم به نوشتنتون ادامه بدین که خیلی قشنگ مینویسین.

آزاده-سوئد گفت...

سلام. من یک نابینا هستم که از طریق کامپیوتر نابینایان میخوانم و مینویسم. در ضمن گاهی وقتها شعر و متون ادبی هم مینویسم.
این نوشته اخر دل من را بدرد اورد و اشک از چشمان بی نورم جاری شد.
ای کاش فرصتی میافتم تا خورشید را دوباره ببینم.
ای کاش خداوند نور چشمان مراحتی برای یک روز به من دوباره بازمیگرداند تا بتوانم مثل بقیه از این زندگی زودگذر لذت ببرم. زیبایی ها را ببینم و بگویم اجل الله احسن الخالقین...
ای کاش خداوند به همه ادمها این بصیرت را میداد که قدر نعنتهایش را بدانند و شکر گزار باشند . شکرگزار هر چیز کوچکی که به نظرمان چقدر فراموش شدنی و بی ارزش و بی مایه میایند.
حال خود را با مرور دائم و بی ثمر ودلتنگ کننده گذشته و اینده خود را باناراحتی و تلخکامی و دلتنگی حال خراب نکنید که هر روز خدا روزیست بی تکرار و بی برگشت که تنها و تنها خاطره اش باقی میماند. پس بگذارید فقط خاطرات خوب برایمان بمانند.
بیایید هر روز تا با شادی و شکرگزاری به درگاه حق جاودانه و ابدی کنیم تا در اینده افسوس حال را نخوریم. چون امروز ما گذشته فردای ماست . فردا که بر طبق عادتت گذشته را یعنی امروز را مروز کنی چه خواهی گفت؟
حیف که دیروزم را بخاطر گذشته ها نابود کردم......
من این پیام را به همه گوشهای شنوا و چشمان بینا فریاد میزنم:
قدر افتاب پر نور را, قدر اسمان صاف را , قدر هوای پاک را و قدر چشمان خود را بدانید.......

بر باد رفته گفت...

من از دوران کودکیم خاطرات خیلی تلخی بیاد دارم.
بیاد می اورم که من در خانواده ای بدنیا امدم که از دختر بیزار بودند مثل خیلی از خانواده های شرقی که دچار عقب ماندگی فرهنگی هستند و فکر میکنند که فقط پسر میتواند نسلشان راادامه بدهد و خوشبختشان کند.
برای همین من با کمبود محبت شدید بزرگ شدم . دائم محبت را در جای دیگری بیرون از خانه گدایی میکردم.
بخاطر همین کمبود محبت, من رفتارهایی از خود در خانه نشان میدادم که باعث عصبانیت پدر و مادرم میشد و انها بجای رسیدگی به من و چاره اندیشی و حل مشکل عاطفی من و بجای محبت کردن و در اغوش کشیدن من و بجای مشاوره کردن با یک مشاور خوب و بجای معالجه من توسط روانشناس کودک و بجای پر کردن این خلائ زندگی من به زور متوسل شدند و مرا تا انجایی که میخوردم کتک میزدند و بدنم را کبود میکردند.
که این کتکها مرا بدتر از بد کرد و من مبتلا به بیماری روانی و افسردگی شدید شدم و تا بحال چند بار به خودکشی دست زدم که متاسفانه نجاتم دادند.
اکنون من در عنفوان جوانی تنها و خسته و شکسته و بیمارم. یک ماه بستری بیمارستانم و دو روز خانه. خانه ای که برایم به جهنم تبدیلش کردند و زندگی مرا بر باد دادند و مرادر اتش قهر و بی فرهنگی و اشتباه و خودخواهی خود سوزاندند و تباه کردند و از بین بردند.
بله این بود خاطرات زیبای! کودکی من.
روزهای جبران ناپزیر و غیر قابل برگشت که رد پایش همچون چکمه سنگین سربازان دشمن هنوز بر بدن و روح بیمارم باقیست.و افسوس و صد افسوس که هنوز هم چنین پدر و مادرانی در دنیای ما وجود دارند.
خداوندا! چشمهایت را باز کن و ببین این کودکان نازنین را در دامن چگونه ادمهایی نهاده ای......

دکترخسرو کیان گفت...

سلام. من بطور اتفاقی وارد ین سایت شدم و نوشته ها و نظرات را خواندم.
فروید میگوید کسی که دائم به گذشته برمیگردد و آنها را زیر و رو میکند و بیش از اندازه دلتنگ دوران کودکی خود میشود و در واقع در زمان گذشته بیشتر زندگی میکند تا زمان حال نشانه این است که از زندگی کنونیش و از زمان حالش چندان راضی نیست.
مشکل احیای دائم گذشته یکی از موضوعات خیلی مهم روانشناسی بالینی است که مکان مهم و بزرگی را در این رشته به خود اختصاص داده است. در این مورد مقاله های زیادی نوشته شده است و روانشناسان و روانپزشکان بسیاری در باره این موضوع تحقیقات گسترده ای انجام داده اند و به نتایج تقریبا مشابه و بسیار منطقی و پر ثمری رسیده اند که توضیح این تحقیقات از حوصله ما در این مکان خارج است.
امروزه و در زمان ما و در کشور ما شکر خدا این موضوع بسیار جا افتاده است و مورد قبول بسیاری از مردم هست و افراد زیادی با مراجعه به روانشناسان و روانکاوان و روحتی روانپزشکان این مشکلات را براحتی حل میکنند.
فقط باید مشکل را ریشه یابی کرد و به حل ان مبادرت ورزید.
همینطور سعی و تلاش و پشتکار خود فرد را هم در این زمینه نباید فراموش کرد زیرا هر مشکلی مخصوصااین دسته از مشکلات اول با یاری خداوند و دوم با تلاش شخص و با انگیزه قوی او برای زندگی بهتر و خوشبختتر و شادتر قابل درمان هستند.
موفق و پیروز باشید.

پیری هرگز گفت...

با سلام و تشکر از داستانهای کوتاه و قشنگ شما.
من هم با خودم مشکل زمان دارم .من به گذشته برنمیگردم بله خیلی زیاد از اینده و پیر ی و کهولت وحشت دارم!
من دلم نمیخواد پیر بشم حتی اگه قیمت مرگ در جوانی باشه. چون فکر میکنم پیرها هیچ جذابیتی برای کسی ندارند.
ادم هر چقدر پیر تر میشه نه تنها به مرگ نزدیکتر میشه بلکه روزبروز زشتتر میشه و صورتش پر از چین و چروک و لکه های سیاه میشه و خلاصه کلام چندش اور میشه و هیچکس دلش نمیخواد نگاهشون کنه!
و بیشتر پیرها از تنهایی رنج میبرند و هیچ همدم و مونسی ندارند.
کی حوصله داره به حرف و ناله های پیرها گوش بده؟؟!
بعضی از پیرها هم زمینگیر میشن و مثل یک نوزاد احتیاج به پوشک و تر و خشک کردن دارند که هیچ وضعی ناراحت کننده تر از این وضعیت نیست. تازه اگه کسی باشه که بهشون رسیدگی کنه. اگرم نه که جاشون گوشه یک اسایشگاه بوگندوئه.
من برای شما عمری بلند ولی با عزت و احترام وبی نیاز از مواظبت دیگران ارزو میکنم و برای خودم عمری تا به اندازه ای که بتونم روی پا بایستم واحتیاج به هیچکس برای پرستای پیدا نکنم.

حال خوشحال گفت...

یک نفر نمیخواهد بزرگ شود یک نفر نمیخواهد پیر شود و هزاران نفر دیگر هم به زمین و زمان لعنت میفرستند که چرا بدنیا امدند.

دوستان عزیز من! این حرفها و اندیشه ها و تلخکامی ها و افسوس ها از ایمان ضعیف ما انسانها نشعت میگیرد. کما انکه نه هر کودکی خوشبخت است و نه هر سالمند, بدبخت و ترک شده و چندش اور.
عزیزان من, بیاییم از امروز قدر هر انچه خداوند مهربان به ما عطا کرده است را بیشتر بدانیم و از آنها لذت ببریم و سعی کنیم نه نگران اینده باشیم و نه دلتنگ گذشته. فقط حال را دریابیم قبل از اینکه آن هم به رایگان از زیر دستانمان بلغزد و به گذشته بپیوندد. چون در اینصورت نگرانی و دلتنگیمان دو صد چندان خواهد شد.

بیایید ایمانمان را قویتر کنیم و بدانیم که هر دورانی زیباییهای خاص خود را داراست. چه کودکی, چه جوانی و چه کهولت و پیری. و این را هم بدانیم که مرگ پایان زندگی نیست, بلکه گذرگاهی است به دنیای دیگر و چه بسا زیباتر و بهتر از دنیای ما. چون در آنجا فقط معنویت حرف میزند و زمان مطرح نیست و کسی که در بعد زمان گرفتار نباشد نه نگرانی و وحشتی دارد و نه دلتنگی و ناراحتی و غم.

زندگی با همه سختی هایش زیباست,اگر چشم بصیرت باز کنیم و این زیباییها را ببینیم و درک کنیم و دریابیم و این بستگی به اراده و خواست خود ما دارد و بس.
موفق و موید و خوشحال باشید.

کامران شریفی-سیدنی گفت...

سلام به شما و با تشکر و سپاس فراوان از سایت خوب و مطالب زیباو قشنگتون.
من فکر میکنم این نظر اخری یعنی حال خوشحال باید یه ایت اللهی, امامی, چیزی باشه!! شایدم کشیش باشه که اینطوری موعظه کرده!
بهر حال هر کی که بوده درست گفته و من با نظرش موافقم.
اصلا نباید نه به گذشته فکر کرد و نه به اینده.
بذارین با حالمون خوش باشیم.
هر چه باز اید خوش اید.

الکی خوش گفت...

من چند تا روش برای شاد بودن و شاد زیستن دارم که فکر میکنم به دردتون بخوره:

هر جا که جریان زندگی جاریه باهاش مطابقت کنین و جاری بشین و سعی کنین خوش باشین و برای خودتون دلخوشی های کوچیک پیدا کنین حتی اگه بهتون بگن الکی خوش.
بله الکی خوش باشین چون الکی خوش بودن دشمن ناراحتی و دلتنگی و انزوا و گوشه گیری و غم و غصه است.
بگین و بخندید و بزنین و برقصین و خوب زندگی کنین و برای خودتون چیزهایی که خوشحالتون میکنن بخرین و خودتونو دوست داشته باشین و به اطرافیانتون محبت کنین و مهمونی و جشن و عروسی و مسافرت و پارک برین و مغزتونو از افکار بیهوده و نگرانی پاک کنین.
اخبار بد و ناراحت کننده گوش نکنین و عکسهای ناراحت کننده نبینین و توی سایتهای غمبار و غصه دار نرین و دوستهای افسرده برای خودتون انتخاب نکنین.
همیشه سرگرم یه کاری باشین و هیچوقت تنها و بیکار نشینین چون وقتی ادم بیکار باشه افکار بد به ذهن و مخیلش هجوم میارن و باعث افسردگی و دلتنگیش میشن.
هر روز سعی کنین کارهایی کنین که دوست دارین و ازش لذت میبرین. کتاب بخونین, پیاده روی کنین یا برین بیرون قدم بزنین یا یک کلاس اموزشی که دوست دارین برین یا تلوزیون ببینین یا اگه وقت ندارین رادیو یا دیسک رو روشن کنید و در حین کار از برنامه های رادیو یا از اهنگهایی که دوست دارین لذت ببرین.
زندگی رو سخت نگیرین چون هر چی سخت بگیرین سخت هم میگذره و همیشه به سلامتیتون فکر کنین و بدونین خیلی از نعمتهایی رو که شما دارین خیلی ها ندارن.
همین که دارین این اظهار نظر رو میخونین یعنی شما کامپیوتر و اینترنت دارین و این یعنی شما چیزی رو دارین که خیلی ها توی دنیا ندارن.
شاد باشین و شاد زیستن رو به بچه ها و اطرافیانتون هم یاد بدین چون شاد بودن هنریه که باز هم خیلی ها ازش بی بهره اند.
همیشه با خودتون زمزمه کنین: همه چی ارومه من چقدر خوشبختم.....
موفق باشین

ف-ع-سمنان گفت...

خانم ترانه شما که اینقدر قشنگ و با احساس مینویسین پس چرا کتاب نمینویسین؟
شما رو به خدا یک کتاب بنویسین باور کنین پرفروش میشه. خودم اولین کسی هستم که کتابتونو میخرم.
افرین به شما
موفق باشین

ترانه گفت...

از حضور سبز شما بي نهايت ممنون و خوشحالم .. بي شك اين حس حضور به من انگيزه و اميد ميده ....از نظرات سازنده ي تك تك شما عزيزان استفاده خواهم كرد .. باز هم ممنون